هرچی میگذره بیشتر نگران میشم ازطرفی خوشحالم عشقم داره میادوازطرفی میترسم ازکارهای مادرش .یه شب یه شماره ناشناس ازشهرعشقم به گوشیم زنگ زد دلم هری پایین ریخت تا چندساعت استرس داشتم اخه فک میکردم مادرعشقم هست ولی خب خداروشکردوستم بود
عشقم روخیلی دوست دا qap man...
ما را در سایت qap man دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : qapmano بازدید : 192 تاريخ : دوشنبه 15 آبان 1396 ساعت: 22:15