qap man

ساخت وبلاگ
هرچی میگذره بیشتر نگران میشم ازطرفی خوشحالم عشقم داره میادوازطرفی میترسم ازکارهای مادرش .یه شب یه شماره ناشناس ازشهرعشقم به گوشیم زنگ زد دلم هری پایین ریخت تا چندساعت استرس داشتم اخه فک میکردم مادرعشقم هست ولی خب خداروشکردوستم بود عشقم روخیلی دوست دا qap man...
ما را در سایت qap man دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : qapmano بازدید : 192 تاريخ : دوشنبه 15 آبان 1396 ساعت: 22:15

دومین ماه بهم رسیدنمون مبارک دوماه پیش شب 5شنبه بودکه رفتیم محضر وعقد کردیم حس غریبی داشتم هم خوشحال بودم وهم اینکه باورم نمیشد دست خودم نبودمث ابربهارگریه میکردم با بغض واشک بله رو qap man...
ما را در سایت qap man دنبال می کنید

برچسب : رسیدنمون, نویسنده : qapmano بازدید : 150 تاريخ : دوشنبه 15 آبان 1396 ساعت: 22:15